محمدنبی شهیکی تاش؛ علی نوروزی
دوره 3، شماره 10 ، فروردین 1393، ، صفحه 93-130
چکیده
در این پژوهش به تحلیل پارامتریک ساختار انرژی، برآورد تابع تقاضای گاز طبیعی و همچنین سنجش عوامل موثر بر شدت کوتاهمدت و بلندمدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر ایران طی سالهای 1382 تا 1389 پرداخته میشود. صنایع انرژیبر به طور متوسط 50/94 درصد از کل انرژی و بیش از 50/97 درصد گاز طبیعی کل صنعت را مصرف مینمایند و یافتهها حاکی از آن است که ...
بیشتر
در این پژوهش به تحلیل پارامتریک ساختار انرژی، برآورد تابع تقاضای گاز طبیعی و همچنین سنجش عوامل موثر بر شدت کوتاهمدت و بلندمدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر ایران طی سالهای 1382 تا 1389 پرداخته میشود. صنایع انرژیبر به طور متوسط 50/94 درصد از کل انرژی و بیش از 50/97 درصد گاز طبیعی کل صنعت را مصرف مینمایند و یافتهها حاکی از آن است که شدت مصرف گازطبیعی در دوره کوتاهمدت و بلندمدت به ترتیب برابر با 1493/0 و 1144/0 درصد میباشد و صنایع انرژیبر در مصرف گاز طبیعی تقریبا کارا عمل نمودهاند. ارزیابی روند سهم گاز طبیعی و شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر حاکی از این مساله میباشد که مجموع سهم گاز طبیعی 10 صنعت در کل دوره افزایش پیدا کرده است و همچنین مقدار شدت گاز طبیعی (به طور متوسط) در کوتاهمدت و بلندمدت کاهش پیدا کرده است. مهمترین فاکتور افزایش کارایی در بلندمدت کاهش اثر جانشینی بوده و در دوره کوتاهمدت کاهش اثر مثبت بودجهای، عامل مهم در کاهش کلی شدت گاز طبیعی میباشد و بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که تغییر در قیمت کلیه نهادههای تولید، فاکتوری مهم در تغییر مقدار شدت گاز طبیعی به شمار میرود و سایر اجزا (تولید و تکنولوژی) تاثیری به مراتب کمتر در تعیین شدت گاز طبیعی دارند.
محمدنبی شهیکی تاش؛ علی نوروزی؛ غلامعلی رحیمی
دوره 2، شماره 6 ، فروردین 1392، ، صفحه 75-105
چکیده
در این پژوهش بهوسیله تابع هزینه ترانسلوگ[1] با چهار نهاده (نیرویکار، سرمایه، انرژی و مواد اولیه) و روش برآورد رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تکراری[2]، به تحلیل ساختار هزینه 11 صنعت انرژیبر زیرگروه صنعت تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی و صنعت تولید فلزات اساسی در دوره 87-1375 پرداخته شد. در این تحقیق شاخصهای سهم هزینه نهاده، صرفههای ...
بیشتر
در این پژوهش بهوسیله تابع هزینه ترانسلوگ[1] با چهار نهاده (نیرویکار، سرمایه، انرژی و مواد اولیه) و روش برآورد رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تکراری[2]، به تحلیل ساختار هزینه 11 صنعت انرژیبر زیرگروه صنعت تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی و صنعت تولید فلزات اساسی در دوره 87-1375 پرداخته شد. در این تحقیق شاخصهای سهم هزینه نهاده، صرفههای مقیاس، سطح تولید بهینه، کشش خودقیمتی و متقاطع و کشش جانشینی فنی موریشیما[3] محاسبه شدند. یافتههای تحقیق مؤید آن است که دو صنعت تولید محصولات اولیه آهن و فولاد و تولید سیمان، آهک و گچ با میزان سهم انرژیبری 23 و 11 درصد، بزرگترین سهم مصرف انرژی را به ترتیب در میان صنایع تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی (کد 26) و صنعت تولید فلزات اساسی(کد 27)، به خود اختصاص دادهاند. با توجه به نتایج بدست آمده از تخمین سطح بهینه تولید و مقایسه سطح تولید واقعی صنایع، میتوان به این نتیجه دست یافت که کلیه صنایع انرژیبر، فاصله بسیار زیادی نسبت به نقطه بهینه تولید دارند. همچنین مقادیر عددی کشش موریشیما نیز حاکی از تأیید رابطه جانشینی فنی کلیه نهادهها با یکدیگر است، به گونهای که مقادیر بدست آمده، بیشتر مساوی و بالاتر از یک میباشد.
[1]. Translog Cost Function
[2]. Iterative Seemingly Unrelated Regressions
[3]. Morishima Elasticity of Substitution